پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در دومین نشست «انفتاح صورت» که 17 بهمنماه در حوزه هنری برگزار شد به بررسی شعر علی معلم دامغانی پرداخت.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری؛ «انفتاح صورت» عنوان رویداد تازهای است که پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی با هدف بررسی فتوحات هنر انقلاب در آثار هنری هنرمندان انقلاب برگزار میکند.
در دومین رویداد این نشست، شعر علی معلم دامغانی با حضور کارشناسان، صاحبنظران و علاقهمندان در سرای آوینی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی بررسی شد.
روایت رخداد انقلاب در شعر معلم
سجاد صفارهرندی به عنوان نخستین ارائه دهنده این نشست گفت: تفکر شاعرانه معلم وجه پر رنگ تاریخی دارد؛ چرا که عمیقا در قالب تاریخ به تاریخ میاندیشد و کیستی ما را در نسبت به تاریخ میسنجد.
وی افزود: در مواجه با انقلاب هم معلم در سروده هایش با نگاهی به تاریخ و طرح تاریخی با نقطه کانونی انقلاب اسلامی برخورد میکند. انقلاب در شعر معلم نقطه ای طلایی و مهم است که رویداد را برای ما معنادار و روشن میکند و خصوصیات تازهای از رویداد انقلاب را برای ما به نمایش میگذارد.
سجاد صفارهرندی در ادامه گفت: معلم رویداد را با سلسله وقایع نزدیکی که منجر به انقلاب شدند معرفی نمیکند بلکه به رویدادهای بسیار دورتر، به امر قدسی و وجوه انبیا میپردازد که انقلاب اسلامی را یکی از حلقههای آن میداند.
وی افزود: انقلاب اسلامی در شعر معلم با هجرت حضرت امام خمینی تبیین میشود و نسبت آن با تاریخ مورد نظر معلم ارائه میشود. او با نگرش حکمی که آنها را ظهور تلقی میکند به انقلاب میپردازد. در روایتی که معلم از انقلاب دارد گفته میشود که این رویداد به واسطه اعطایی که از جانب اولیای الهی و همان تاریخ دیرینه به ما رسیده است شکل میگیرد.
صفار هرندی با بیان اینکه تفکر تاریخی و تاریخ اندیشی معلم دلیل دغدغه مندی ایشان و بروزشان در شعر انقلاب است، گفت: در شعر معلم، وضعیت ما پیش از پیروزی انقلاب، وضعیتی نیست که توقع و انتظار صبح قریبی داشته باشیم؛ بلکه سیاهی، تباهی و غم آلودی است که موضع ملامت گرانهای دارد که با ظهور امام خمینی ناگهان به فیض روشنایی و آن فجر نورانی تغییر میکند.
بازجست عهد قدیم در آثار معلم
علیرضا سمیعی یکی دیگر از پژوهشگران و صاحبنظران این نشست نیز در ارائه نظرات و دیدگاههای خود گفت: شعر فارسی بعد از دوره هندی وارد بحرانی میشود که در توجه به فیگور خود اصرار میکند و آنقدر در آن میپیچد و درگیر آن میشود که به بازگشت و تکرار دچار میشود. تا اینکه در عصر قاجار بار دیگر به شعر فارسی نزدیک و آرایش شعر فارسی از غنایی به سیاسی تبدیل میشود. اما در این دوره هم بسیار درگیر امر زمینی شدن میشود تا جایی که شهریار یک استثنا میشود.
سمیعی افزود: انقلاب که میشود زمین بار دیگر آسمانی میشود؛ چرا که خون شهدا روی این زمین میریزد و آن را طاهر میکند و به نوعی آسمان به زمین مینگرد. پس از انقلاب دیگر حرفی از تاریخ هخامنشی و امثال آن نمی بینیم. معلم در این دوره کارهای مهمی در شعر کرد و قالبهای شعری منسوخ شده ای مثل قصیده را دوباره زنده کرد و غزل، بار دیگر سر برآورد و زندگی جدید واقعی را آغاز کرد و گویی انفتاح تاریخی را صورت داد.
سمیعی افزود: معلم نوعی زبان آرکائیک را به کار بست که با دیگر شاعران متفاوت بود. او در این کار کلمه واقعی و درخشش زبان فارسی را احضار میکند و به اختیار میگیرد.تلمیح، یکی از آرایه هایی است که معلم مورد استفاده قرار میدهد؛ به همین دلیل هم شعر معلم یادآوری میکند که زبان فارسی امری مقدس است. او با به کارگیری تلمیح نشان میدهد که این ویژگی نه تنها یک آرایه ادبی است؛ بلکه فراز سنتی ادبی است که معلم بر قله این فراز ایستاده است.
چرایی و مبانی فخامت در شعر معلم
کاظم رستمی هم در این نشست با متنی از پیش نوشته حاضر شد و به قرائت آن پرداخت. رسمتی در این متن پس از دو مقدمه ای که با نگاه پدیدارشناسی به شعر پرداخته بود به شعر معلم اشاره کرد و افزود: گاه در شعر معلّم، زيبايي به مفهوم رايج آن لازم هم نيست، يعني اينجا ما نياز به فخامت داريم نه سلاست، آنچنانكه براي مرد جنگي، آرايشهاي زيباكننده زنانه چندان شايسته نيستند و به قول بيدل:
جمع با زينت نگردد جوهر مردانگي از بُرِش عاري بود گر سازي از زر تيغ را
وی افزود: استاد کاظمی، علی معلم را در قامت پهلوانی جنگاور می بیند که برای رزم و سلحشوری به میدان آمده و شعر او سلاح و زره اوست. اما این گزاره و این نگاه از چه آبشخوری سرچشمه می گیرد. بر مبنای مباحث پدیدارشناسانه مقدمه بحث، می توانیم و بایستی امثال علی معلم و معدودی از شاعران حکیم پس از انقلاب را تهمتنان و سلحشوران این شاهنامه ایرانی شیعی به شمار آوریم. از این منظر شعر علی معلم تا آنجایی شعر است که در جهان انقلاب متولد شده می بالد و فعالیت می کند. برای فهم بهتر این مطلب یکبار دیگر گزاره عجیب و دقیق گادامر را به دقت می خوانیم: « اگر جهان صرفا تا گسترهاي جهان است كه در زبان گفته شود، زبان نيز تنها تا گسترهاي زبان است كه جهان را بگويد.» خب اگر به ابتدای این گزاره این جمله گادامر را اضافه کنیم که: زبان شاعرانه انعكاس حقيقت زبان به مثابه يك كل است؛ آنگاه یک معادله زبانی فلسفی خواهیم داشت که به ما می گوید: جهان، صرفا تا گسترهای جهان است که در زبان شعر گفته شود و شعر نیز تا گستره ای شعر است که جهان را بگوید.
وی افزود: نمی دانم چرا به یاد جمله صاحب قابوسنامه افتادم که: شعر از بهر مردمان گویند نه از بهر خویش!
رستمی ادامه: همین جا و از همین معبر می توان به آبشخور فکری آن جمله استاد کاظمی در خصوص شعر علی معلم پی برد که چرا به او به دیده رزم آوری می نگرد که سلاح سخنش را فخامت باید نه ظرافت های معمول و مألوف زیباشناسانه!
وی افزود: این فخامت را می توان در موسیقی و انتخاب وزن های سنگین و نامعمول برای مثنوی و استخدام و استعمال کلماتی که گویا از جهان اساطیر آمده اند پی گرفت و به نقد و نظاره نشست.
این پژوهشگر در ادامه گفت: گاستون باشلار در ضمن بحث شیوه نقد شعر به گزاره ای می رسد که از آن این نتیجه حاصل می شود که در بررسی شعر و زبان شاعر بایستی به آموخته ها و پیشینه فرهنگی بی اعتنا بود؛ چرا که تولد شعر از این مسیر نیست و به درخشش آن تصویر اولیه باز می گردد؛ نمی توان این گزاره را به یکسره پذیرفت چرا که جهان شاعر و تصاویر او به هیچ عنوان جدای از پیشینه تاریخی، فرهنگی و حتی سوانح زندگی او نیست!
وی افزود: در اینجا و به عنوان دستگیره بحث به چند جمله از خود استاد معلم در مقدمه کتاب «شرحه شرحه است صدا در باد» اشاره می کنم که اگرچه در ظاهر خود را تعریف می کند اما در حقیقت به چرایی و مبنای تاریخی، فرهنگی فخامت شعرش اشارت دارد: من از کویر می آیم... از میان کوه و کویر، از کومش! شاهراه سه پاره از جهان پنج بخشی معاصر!
سکونت یا هجرت، مسئله این است
سید حسین شهرستانی هم در این نشست دیدگاههای خود را با عنوان «سکونت یا هجرت، مسئله این است» ارائه کرد و گفت: شهر ستیزی معلم به معنای مدرنیته شبیه دیگران نیست؛ چرا که به دنبال آرامش خارج از شهر نیست و در پی روستایی به معنای سنتهای دیرینه است.
شهرستانی افزود: معلم شهر را جای آرامش و سکون و تن آسایی میداند و در پی ناآرامیها و بی قراری های خود خارج از آن است.
وی ادامه داد: این حرکت اندیشی معلم آینده اندیش، پویا، فعال و سیاسی است؛ به این ترتیب سنت در اینجا ماده ای برای تمدد اعصاب نیست، بلکه بنیادی برای ساختن آینده است. مثنوی هجرت و مثنوی کوچ دامغانی از همین افکار او حرف میزند. تمام بحث او در مورد دوگانگی حرکت و ماندن است. هجرت معلم، مکانی نیست، بلکه افقی و زمانی است؛ به این ترتیب از آنجایی که این هجرت طولی، تاریخی و زمانی است جغرافیایی در میان نیست.
شهرستانی افزود: بیرون از این شهر آن روستای ساکت نیست؛ بلکه پهنه ای از آزادی و شکستن عادتها است که بیابانی فراخ است که ما را به آینده ای بی پایان میبرد.
وی افزود: شاعر در سفر خود چاووشی است که در این وادی بیابان قانون شکنی میکند و قوانین شهری را زیر پا میگذارد تا در گستره بیابان و خارج از شهر به آنچه میخواهد برسد. مقصود معلم از این سفر و حرکت و هجرت خارج از شهر، انقلاب است که برای سرودن آن قالب مثنوی را میطلبد. مثنوی های معلم پر از سنگلاخ است که با اوزان بلند بار گرانی است که بار شاعر و چاووش آن است.
مثنوی علی معلم دامغانی، به مثابه نوع پیشرفته ای از شعر فارسی
حسن صنوبری نیز از دیگر صاحبنظرانی بود که در این نشست به بیان دیدگاههای خود پرداخت. صنوبری با موضوع «مثنوی علی معلم دامغانی، به مثابه نوع پیشرفته ای از شعر فارسی» در این نشست گفت: نو بودن همیشه ارزشمند نیست اما اگر این کار را با حفظ ارزشهای بنای اصلی انجام دهیم کار مهمی کرده ایم.
صنوبری ادامه داد: معلم دامغانی توانست با شعر فارسی چنین کار مهمی را انجام دهد و نو شود در حالی که ذات و ویژگیهای شعر فارسی را با توجه به تاریخ شعر فارسی حفظ کرده است.
وی افزود: نو شدن معلم دامغانی به گواهی شعرهایش نشان میدهد که با آگاهی درست و دقیق در شعر فارسی پیش رفته است.
صنوبری در ادامه گفت: منتقدان ناآشنا با زبان و شعر فارسی نمیتوانند درک درستی از شعر معلم داشته باشند به این ترتیب ما شاهد برخی نقدهای جانبگرایانه در مورد معلم هستیم.
وی با بیان اینکه برخی شاعران، شاعر شاعران هستند و مخاطب خاص خودشان را دارد، گفت: سنتهایی در شعر فارسی وجود دارد که از نخستین اشعار فارسی تا کنون وجود داشته و معلم با تمام وجود این سنتها را شناخته و توانسته به خوبی و متناسب با نیازهای خود مورد استفاده قرار دهد. در زیبایی شناسی آثار معلم دو عنصر مهم زیبایی آفرینی علی معلم را بررسی کردیم که یکی زیبایی شناسی سمبلیسم و دیگری زیبایی شناسی بینامتنیت است؛ چرا که دریافتم معلم با این دو عنصر زیبایی تازهای را خلق کرده است.
وی افزود: نماد شب که از دوره نیما آغاز میشود در شعر آقای معلم خودنمایی میکند. این نماد در شعر موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده هم دیده میشود. شب در شعرهای معلم تفاوت هایی با دیگر آثار دارد که به عنوان نمادهایی با ظرفیتهای سیاسی، اجتماعی، معنوی و ... استفاده می شود که در خصوص پیشرفت شعر فارسی از سوی معلم دامغانی شکل گرفته است.
شعرشناسی در کلام و قلم معلم
رضا زنگنه هم در این نشست با موضوع «شعرشناسی در کلام و قلم معلم» ارائه خود را تقدیم کرد و گفت: شجاعت علی معلم دامغانی در گفتههایش قابل تحسین است؛ چرا که به عنوان مثال میگوید آنچه منظوم است الزاما شعر نیست.
وی افزود: معلم هرچه از انقلاب میگذرد پخته تر میشود و عاقلانه تر عمل میکند و حرف میزند و این روند رو به رشد او نشان میدهد مطالعه و اندیشه بیشتری را صرف کار خود کرده است.
زنگنه ادامه داد: معلم صرفا یک شاعر نیست بلکه همزمان مدیر فرهنگی است و یک نسلی آن را معلم خود میدانند که با ارائه آموزه های او دل به دنیای معلمی ها داده اند.
وی افزود: معلم در دوره ای نگاهش به شعر نو آنچنان منفی است که آنرا لاییک میداند اما بعدها چنین دیدگاه هایی از سوی او تغییر میکند و تلطیف میشود. به هر حال این شجاعت قابل تحسین است چرا که مرعوب این شبه روشنفکری نمیشود.
زنگنه در ادامه گفت: بعدها معلم در دوره ای میگوید «ما در مقابل شعر نو سر تعظیم فرود نمیآوریم» و به این ترتیب از دیدگاه های قبلی خود کمی فاصله میگیرد.
وی ادامه داد: تجربه معلم و نسل آن تجربه بسیار جالبی است؛ چرا که نشان میدهد شاعر همیشه یک فرد ناقد و نظریه پرداز یکسانی نیست و میتواند رشد کند و به کمال برسد.
انتهای پیام/
نظر شما